در این محتوا، قصد داریم برخی از مهمترین و کاربردیترین اصطلاحات تئوری موسیقی را بررسی کنیم. آشنایی و دانستن این اصطلاحات مرسوم در حوزه موسیقی، در فهم و درک بهتر از این حوزه بسیار موثر است.
اصطلاحات اصلی حوزه موسیقی
این محتوا به بررسی برخی از مهمترین و پایهترین اصطلاحات موسیقی میپردازد که دانستن آنها کمک شایانی به درک متون و منابع موسیقیایی خواهد کرد.
تئوری موسیقی
در حقیقت، تئوری موسیقی، ابزار و زبانی برای به اشتراکگذاری و فهم موسیقی است. تئوری موسیقی، به بررسی اصول و قوانین اساسی موسیقی میپردازد که شامل نتخوانی، هارمونی، ریتم، و ملودی است. این اصول به آهنگسازان و نوازندگان کمک میکند تا موسیقی را درک کنند و آن را بهطور مؤثرتر اجرا کنند. در این بخش، به بررسی عمیقتری از هر یک از این اصول پرداخته و نحوه تعامل آنها با یکدیگر را توضیح خواهیم داد.
از آنجایی که تئوری موسیقی، علم مطالعه بر اصول پایهای موسیقی است؛ میتوان گفت که تئوری، گردآورنده اطلاعات متفاوتی از موسیقی در سرتاسرجهان است که به وسیله آن و با بهکارگیری آن میتوان فارغ از تفاوت زبان و جغرافیا، ارتباط برقرار کرد. برای یادگیری تئوری موسیقی، نیاز است که با اصطلاحات موسیقی هم آشنا بود و آنها را درک کرد.
تاریخچه تئوری موسیقی:
تاریخ تئوری موسیقی به دوران باستان بازمیگردد. از نظریات اولیه فیلسوفان یونانی مانند پیتاگوراس گرفته تا توسعه روشهای مدرن در دوران رنسانس و باروک، این علم به تدریج تکامل یافته است. بررسی تاریخچه تئوری موسیقی به ما کمک میکند تا به درک بهتری از تغییرات و پیشرفتهای این علم برسیم و تأثیر آن بر موسیقی معاصر را تحلیل کنیم.
نقش تئوری موسیقی در آموزش و یادگیری:
تئوری موسیقی نقش کلیدی در آموزش و یادگیری موسیقی دارد. یادگیری تئوری موسیقی به نوازندگان کمک میکند تا ساختارها و الگوهای موسیقی را بهتر درک کنند و از آنها در ترکیبهای جدید استفاده کنند. در این بخش، به روشهای مختلف آموزش تئوری موسیقی و تأثیر آن بر یادگیری دانشآموزان خواهیم پرداخت.
در این بخش با اصلی ترین عناوین تئوری موسیقی آشنا خواهیم شد:
قراردهای اولیه تئوری موسیقی
-
خطوط حامل
مطابق قراردادهای جهانی، نتهای موسیقی به طور معمول بر روی پنج خط موسوم به خطوط حامل یا بین آنها قرار میگیرند. البته، نتهای پایین (بم) و نتهای بالا (زیر) که در این پنج خط قرار نمیگیرند را از طریق «خطوط کمکی» (Ledger Lines) مشخص میکنند. همچنین، هر قطعه موسیقی نیز به بخشهای مختلفی به نام «میزان» (Measures) تقسیمبندی میشود که این تقسیمبندی به کمک خطوط عمودی انجام میگیرد. خطوط میزان شامل «میزان ساده» (Bar Line)، «دوبل» (Double Bar Line) و «پایان» (Heavy Double Bar Line) است که مورد آخر، در آغاز یا پایان تکرار یک قطعه مورد استفاده قرار میگیرد.
-
مهمترین نمادها در یک قطعه موسیقی از جمله «کلید» (Clef)، «سرکلید» (Key Signature) و «کسر میزان» (Time Signature)، در ابتدای خطوط حامل قرار میگیرند. نمادهای متفاوتی در بالا و پایین خطوط حامل وجود دارند که از آنجمله میتوان به نتها و سکوتها اشاره کرد. در تعریفی ساده، نتها بیانگر صدا و سکوتها بیانگر عدم نواختن نت در آن قطعه هستند. علاوه بر این، نمادهایی در بالا و پایین خطوط حامل دیده میشوند که سرعت (تمپو) و میزان بلندی (دینامیک) قطعه را برای شما بیان میکنند.
- نتهای روی خطوط حامل را از چپ به راست و از بالا به پایین میخوانیم. اگر به یک دفتر نت یا به یک قطعه موسیقی نگاه کرده باشید، میبینید که هر قطعه شامل چندین دسته از خطوط حامل است که ترتیب آنها همانطور که گفته شد از بالا به پایین است. اگر قرار باشد که یک شخص، به طور همزمان، چند دسته (خط) مختلف را بنوازد – به طور مثال، دست راست و چپ پیانو – این دستهها به کمک آکولاد به یکدیگر متصل میشوند یا اینکه میزانهای قطعه را به کمک یک خط عمودی به هم متصل میکنند. این موارد را در تصویر زیر مشاهده میکنید.
-
کلید سل و کلید فا
اولین نمادی که در ابتدای هر قطعه موسیقی مشاهده میشود، «کلید» (Clef) است. دانستن کلید در تئوری موسیقی از آن جهت مهم است زیرا نوع کلید تعیین میکند که چه نتی بر روی خطوط حامل یا بین آنها قرار دارد. به طور مثال، «کلید سل» (Treble Clef) به ما میگوید که خط دوم از پایین در خطوط حامل، نت سل است. با دانستن کلید، میتوانیم به چینش نتها بر روی خطوط حامل بپردازیم. همانطور که پیشتر هم گفته شد، نتها یا بر روی خطوط حامل یا بین آنها قرار میگیرند.
( برگرفته با تغییرات از فرادرس)
-
نُت ، معروفترینِ اصطلاحات موسیقی
یکی از نام آشناترین اصطلاحات موسیقی ، نت است. احتمالا میدانید که نتها، همان حروف الفبای موسیقی و صدا هستند و زبان مشترک موسیقی در سرتاسر دنیا به وسیله نتها خوانده میشود. بستر نوشتار نتها را پنج خط موازی به نام خطوط حامل تشکیل میدهند. حروف الفبای موسیقی شامل هفت نت است که عبارتند از:
دو (do) – ر(re) – می (mi) – فا (fa) – سل (sol) – لا (la) – سی (si)
این نت ها به شیوههای مختلف دستهبندی و نامگذاری میشود:
-
نظام الفبایی
-
نظام هجایی
تفاوت این دو نوع نامگذاری در جایگاه نتهای “لا” و “سل” است.
- شکل یک نت در تئوری موسیقی
یک آوا یا صدای موسیقی را به کمک یک نت نمایش میدهند. یک نت، اطلاعات مهمی را از جمله میزان زیر و بمی و همچنین مدت زمان اجرای آن در اختیار ما قرار میدهد. برای اینکه به زیر و بمی یک نت دست پیدا کنیم، به کلید و سرکلید و در ادامه، به محل آن در خطوط حامل نگاه میکنیم. هر قدر یک نت، در محل بالاتری از خطوط حامل قرار بگیرد، نت زیرتری (بالاتری) خواهیم داشت. برای اینکه به مدت زمان اجرای یک نت دسترسی پیدا کنیم، باید به «تمپو» (Tempo) و «کسر میزان» (Time Signature) توجه داشته باشیم. در تصویر زیر، بخشهای مختلف یک نت را مشاهده میکنید.
- تمامی بخشهای یک نت بر میزان حضور یا اجرا در قطعه موثر هستند. زیر و بمی یک نت به محل حضور سرِ نت بر روی خطوط حامل بستگی دارد. در صورتی که یک نت، بدون سر نوشته شود، به این معنی است که زیر و بمی مشخصی ندارد بلکه نمایانگر نوع مشخصی از ریتم خواهد بود. اینگونه نتنویسی در ضربات درامز یا دست کاربرد دارد. علاوه بر این، به جای نوشتن تمامی نتهای یک آکورد میتوان از این روش نیز استفاده کرد.
( برگرفته با تغییرات از فرادرس)
مقاله پیشنهادی: “عایق صوتی چیست؟”
-
تمپو چیست
یکی از شنیدهشدهترین اصطلاحات موسیقی تمپو است. تمپو (Tempo) در یک قطعه موسیقی، به سرعت نواختن آن قطعه میگویند. به طور کلی دو راه برای نمایش تمپو یک قطعه موسیقی وجود دارد. ممکن است که سرعت قطعه را به کمک عدد مترونوم در بالای خطوط حامل و ابتدای قطعه نمایش دهیم یا از عبارات و اصطلاحات کلی به جای عدد بهره بگیریم که این نوع از نمایش نیز در بالای خطوط حامل ظاهر میشوند. البته اگر در بخشهای مختلف یک قطعه، تغییر تمپو داشته باشیم، در همان محل، این سرعت نمایش داده خواهد شد.
این سرعت نواختن موسیقی ، خود به دستههای متفاوت و با اصطلاحات مختلفی تقسیم و بیان میشود که توضیح آنها در این محتوا نمیگنجد.
-
ریتم صدا در تئوری موسیقی
اصطلاح ریتم، نه تنها مختص به اصطلاحات موسیقی ، بلکه یک اصطلاح کلی است. در واقع آهنگین بودن و وزین بودن هر موسیقی، همان ریتم آن است. همانطور که یک شعر دارای وزن است هر موسیقی نیز وزن مختص به خود را دارد. حرکت در موسیقی است که ریتم را به وجود میآورد؛ و این حرکت به شکل الگوهایی از صدا و سکوت ، شنیده میشود. ریتم، همراهی این الگوها با زمان است و کند یا تند شدن آن میتوان نوع ریتم را تغییر دهد. در هر لحظه از زندگی ما، ریتم های متفاوتی وجود دارند؛ چرا که طبیعت مادر ریتم هاست. ریتم تکرار روز و شب، گذرفصلها، ضربان قلب، تناوب جزر و مد و… از نمونه ریتمهای طبیعی هستند. در دستهبندی کلی ریتمها شامل دو دسته میشوند:
-
ریتم ساده
ریتم ساده شامل چه زیر مجموعه ، دوضربی ، سه ضربی و چهارضربی میباشد.
-
ریتم ترکیبی
ریتمهای ترکیبی ، حاصل ضرب کسر 3/2 یا عدد 1.5 در ریتمهای ساده است. هرگاه به هر ضرب میزان ساده(با هر واحد ضربی)، نصف ارزش همان ضرب را اضافه کنیم، و ارزش اضافه شده توامان در همان ضرب اصلی اجرا شود، آن میزان تبدیل به ترکیبی خواهد شد.
نحوه شناسایی ریتم ها
- در ریتم های دو ضربی، ضرب اول قوی و ضرب دوم ضعیف است.
- در ریتم های سه ضربی، ضرب اول قوی و ضربهای دوم و سوم ضعیف است.
- در ریتم های چهار ضربی ضرب اول خیلی قوی، ضرب دوم ضعیف، ضرب سوم قوی و ضرب چهارم ضعیف است.
نکته: برای شناخت ریتمها ابتدا باید ارزش زمانی نتها را بر پایه نت واحد که همان نت گرد است به دست آورد.
(برگرفته با تغییرات، از سایت آکادمی ترانه)
-
ملودی موسیقی
ملودی در واقع مجموعه اصوات کلی یک آهنگ میباشد؛ یعنی آنچه که پس از شنیدن یک آهنگ، زمزمه میکنید. به مفهوم کلی، تعدادی از اصوات موسیقی که زنجیروار و به دنبالهی هم اجرا یا شنیده شوند، ملودی را تشکیل میدهند. ملودی حتی در ساده ترین فرم خود نمی تواند از ریتم جدا باشد؛ در واقع ابتدائی ترین عامل ملودی یعنی (صوت) دو خصوصیت اساسی دارد:
-
فرکانس
-
ریتم و مدت زمان
نکته : ما از ملودی به عنوان یکی از اصطلاحات موسیقی یاد کردیم و میدانیم که موسیقیها اغلب گوشنوازند. بنابراین در یک ملودی باید قرارگیری نتها به گونهای باشد که محصول نهایی،گوش نواز شود. به طور مثال «خط ملودی» (Melodic Line) در یک قطعه موسیقی، رشتهای از نتها است که ملودی را میسازند. نتهای اضافی همچون «اسلاید» (Slide) و «چهچهه» (Trills)، بخشی از یک خط ملودی نیستند اما یک آهنگساز یا نوازنده، آنها را برای زیبایی و تزئین به ملودی اضافه میکند.
-
ملودی به عنوان شکل
اگر یک ملودی، در یک حالت زیر و بمی خاص قرار بگیرد، به سرعت خستهکننده خواهد شد. با پیشرفت یک ملودی، نتها ممکن است زیر و بمی متفاوتی داشته باشند. اگر بتوانیم از نتهای بالا و پایین رونده در ملودی، یک خط رسم کنیم، میتوانیم به شکل خط ملودی دست پیدا کنیم. با داشتن شکل ملودی میتوان در خصوص صعود و فرود آن به بحث پرداخت.
-
صدا و فرکانس
صدا چیزی نیست جز ارتعاشاتی که بر اثر نوسانات یک محیط اعم از هوا، آب و غیره، ایجاد میشود. به عبارتی هرگاه ذرات یک ماده تحریک شوند، در پی آن جسم مرتعش خواهد شد؛ این ارتعاش جسم، سبب ایجاد امواج در فضایی مثل هوا شده و از طریق مولکول های همین هوا، این امواج به صورت صدا به گوش ما خواهد رسید. در تعریفی دیگر میتوان گفت که صدا عبارتست از لرزش هوا، بهشرط اینکه تعداد این لرزش بین بیست دفعه تا بیست هزار مرتبه در ثانیه باشد. یعنی وقتی پرده گوش ما بهوسیله هوا بیست مرتبه تا بیست هزار مرتبه در ثانیه ارتعاش کند؛ ما این ارتعاشات را بصورت صدا خواهیم شنید. به هر لرزش یک سیکل (C) و به مجموعه این سیکل ها در یک ثانیه فرکانس (F) میگویند. به این ترتیب واحد فرکانس، سیکل در ثانیه است.
مقاله پیشنهادی: “استودیو خانگی و نکات مهم تجهیز استدیو”
-
اکتاو چیست
کلمه انگلیسی اکتاو برگرفته از واژهی لاتین اُکت، به معنای هشت است. منظور از به کارگیری عدد هشت، هفت نت موسیقی و تکرار نت اول یعنی ” دو” میباشد؛ که نت آخر با هفت فاصله میآید. در واقع بازهی اصوات موسیقی به زیربازههایی به نام اکتاو بخش میشود و به تبع اکتاوهای هر ساز متفاوت از دیگری است. به عبارتی دیگر فاصله یک نت تا نت هم نام خود را اکتاو میگویند.
-
گام در تئوری موسیقی
یکی از اصطلاحات موسیقی که قطعا به گوش همه اهالی موسیقی خورده است؛ اصطلاح گام است. اگر نتها را حروف الفبای موسیقی در نظر بگیریم؛ گامهای مختلف در واقع زبانهای مختلف ساخته شده از این حروف هستند. در واقع گام های موسیقی، گروهی از نت ها هستند که وقتی در داخل یا خارج از توالی نواخته می شوند، به ترتیب صعودی یا نزولی بودنشان، صدای دلنشینی دارند. زمانی که تعدادی نت به صورت متوالی و منظم پشت سر هم قرار میگیرند و فواصل معین و دقیقی دارند، گامهای موسیقی بهوجود میآیند. از معروفترین گامهای موسیقی میتوان به ماژور و مینور اشاره کرد.
-
هارمونی، یکی از اصطلاحات موسیقی
کلمه هارمونی را قطعا در حوزههای متفاوتی شنیدهاید. علاوه بر اصطلاحات موسیقی ، هارمونی در حوزه های بسیاری به کار میرود. در تعریف ساده، هارمونی توازن و هماهنگی بین اجزای موسیقی است. همانطور که پیشتر اشاره کردیم هرکسی در زمینهای استعداد دارد و فردی که استعداد موسیقیش در بخش هارمونی باشد، تناسب و توازن و همچنین ناهماهنگیهای بخش های متفاوت موسیقی را بهتر از دیگران درک میکند.
به عبارت دیگر، منظور از هارمونی، اصوات موسیقائی است که هماهنگ با یکدیگر شنیده میشوند.
-
آکورد در موسیقی
یکی دیگر از پرتکرارترین اصطلاحات موسیقی آکورد است. آکورد (به فرانسوی: accord) به اجرای همزمانِ چند صدا یا نُت گفته میشود. آکوردها، به منظور ایجاد هماهنگی و تقویت ملودی استفاده میشوند. برای هر کدام از آکوردها، «نقش» و درجهٔ ویژهای در گام موسیقی در نظر گرفته میشود تا، به همراه «صداهای فرعی» و «نتهای زینت»، قویترین و همخوانترین هارمونی ایجاد گردد.
در واقع اگر بخواهیم تعریفی کتابی و اصولی از آکورد ارائه دهیم، آکورد به مجموع سه نت یا بیشتر از سه نت که به صورت همزمان زده شوند گفته میشود.
-
ضرب ، یکی از اصطلاحات موسیقی
ضرب در موسیقی از دیگر اصطلاحات موسیقی است که عبارت است از واحدهای زمانی، که شنوندگان معمولاً در حال شنیدنِ موسیقی با حرکاتِ موزون و هماهنگ بدن یا به وسیلهی دست زدن یا پا زدن با آن همراهی میکنند. ضرب در واقع پس زمینه ای در قطعه موسیقی می سازد که نت ها روی آنها با کشش های زمانی متفاوت قرار می گیرند. در واقع ضرب، واحدي زمانی در موسيقي ميباشد که به کمک آن کششها را در موسيقي اجرا ميكنيم. ضرب را ميتوانيم با شمارش بهوسيله حرکات رفت و برگشت دست يا پا نگهداريم.
-
سلفژ، یکی از اصطلاحات تئوری موسیقی
مجموعهای از قواعد و تکنیکهای موسیقی که مربوط به نتخوانی صحیح و به شیوهای خاص میشود؛ را سلفژ میگویند. سلفژ را میتوان خواندن یکسری نتها به صورت پی در پی و پشت سر هم و با رعایت قوانین نت ها و سکوت ها و … معرفی کرد؛ از همین رو آشنایی با آن، در کنار تئوری موسیقی توصیه میشود. پایهء یادگیری سلفژ، دانستن ارزش زمانی هر نت است و در کنار این باید ارزش زمانی هر سکوت را نیز بدانیم.
سخن آخر
به طور کل، نمیتوان مدعی شد که میتوان دانش تخصصی یک حوزه را یکجا گردآوری کرد. اما ما قصد داشتیم در این محتوا، بخش عمده و کاربردی تئوری موسیقی و اصطلاحات موسیقی را مرور کرده و نکتهای کوچک به دانستههای پیشین شما اضافه کرده باشیم. از همین رو توصیه میکنیم که دیگر مقالات ما، که مرتبط با حوزه موسیقی و صدا هستند را از دست نداده و همچنین از صفحه تخصصی که برای حوزه موسیقی، صدا ، آهنگسازی، استودیوهای موسیقی و فعالان این صنعت تدارک دیدهایم؛ دیدن کنید.
سوالات متداول
تئوری موسیقی به بررسی اصول و قواعد موسیقی میپردازد که شامل نتخوانی، هارمونی، و ریتم است. این علم به درک بهتر ساختار موسیقی و کمک به خلق و اجرای بهتر موسیقی کمک میکند.
مفاهیم اصلی تئوری موسیقی شامل نتخوانی، هارمونی، ریتم، و ملودی هستند. این اصول به تحلیل و فهم ساختار موسیقی کمک میکنند.
تاریخ تئوری موسیقی به دوران باستان و نظریات فیلسوفان یونانی بازمیگردد. در طول تاریخ، این علم تحت تأثیر دورههای مختلف از جمله رنسانس و باروک قرار گرفته و تکامل یافته است.
تئوری موسیقی به نوازندگان کمک میکند تا ساختارها و الگوهای موسیقی را درک کرده و از آنها در ترکیبهای جدید استفاده کنند. این علم به بهبود تکنیکهای اجرایی و خلاقیت در موسیقی کمک میکند.
بله، یادگیری تئوری موسیقی به نوازندگان کمک میکند تا درک بهتری از ساختار و قواعد موسیقی داشته باشند و اجرای دقیقتری داشته باشند. همچنین، این دانش به خلق آثار جدید و بهبود مهارتهای موسیقیایی کمک میکند.